Tuesday, August 11, 2015

همه آرزوها و اميدها برباد ميره با دست بيرحم جلاد!!


الان چند روزه كه احساس ميكنم تعادل ندارم از هفته قبل كه اين خبر رو شنيدم؛ «حكم ضد بشري قطع و دست و پاي يك جوان روز سه شنبه 13 مرداد در مشهد توسط قضاييه رژيم اجرا شد....»
ديدن عكسهاي اون جوون مو به تن هر وجدان بيداري سيخ مي كرد، در آغاز جواني همه آرزوها و اميدها برباد ميره با دست بيرحم جلاد!!
با خودم فكر ميكردم اون جنايتكاري كه اين حكم رو داد، به چي فكر ميكرد، معلول كردن يك جوون كه خودش قرباني يك حكومت ننگينه پاداش به كيه!!؟؟
دزدهايي كه اختلاسهاي ميليارديشون سر به فلك زده بستني با روكش طلا ميخورن و قربانيهايي كه از فقر دزدي  مي كنن اينطوري تيكه تيكه ميشن!! از همه بدتر همه اين جنايتها هم پاي اسلام نوشته ميشه!!
به اين فكر ميكر خوب شد معيني كرمانشاهي زنده نيست تا ببينه، چون اون موقع كه جنايت اين اندازه نبود، جنايتكار دولتي و مذهبي نبود، ميگفت: عجب صبري خدا دارد، اگر من جاي او بودم 
هما يك لحظه اول زمين را با همه زيبايي و زشتي
به روي يك دگر ويرانه مي كردم.....
الانم من فقط ميتونم بگم عجب صبري خدا دارد و عجب سكوت و وحشتي ما رو فراگرفته....

براي اولين بار بود كه به خودم گفتم يكبار خودت رو بذار جاي يكي از قرباني ها... بذارجاي سالار كه از 15 سالگي داره روي ديوار شمارش معكوسش براي مرگ شروع شده، نوجووني كه بايد دنبال شور شادي هاي زندگي باشه، سالهاست كه روزانه خودش را بالاي طناب دار تصور ميكنه و در انتظاره... به خودم گفتم سالار چي كشيدي؟؟ هيچكس صدات رو نشنيد، هيچكس!!
ياد بهنود شجاعي افتادم، آخرين فايل صوتي كه از با هزار بدبختي از زندان بيرون داد و از همه وجدانهاي بيدار خواست كه كاري كنن تا اعدام نشه!! حتي رضايت اوليا دم مانع از اعدامت نشد، چون اون جنايتكارهايي كه ساليان در زندان از تو سوء استفاده كردن بودن رسوا وافشا مي شدن!!
ياد خيلي هاي ديگه.... و اينكه خدا چه صبري داره كه همه اينها رو مي بينه
نميدونم چرا بي اختيار روي توسرچ رفتم دنبال خاوران.... سال 67 و سي هزار پيكر سربدار
سال 60 و هزاران دختري كه قبل از اعدام بهشون تجاوز شده 
و هزارن كودكي كه بخاطر قهقهه هاي قدرت يك دجال پير يتيم شدن...
همه اينها دستاورد 36 سال حكومت ولايت فقيهه 
90 درصد زير خط فقر، 7 ميليون كودك كارتن خواب، زنان خياباني، كودكان بي هويت و ......
اما در پس همه اين سياهي ها، اونچه كه باعث ميشه اين رژيم هر روز بي ثبات تر بشه، اميديه كه ما براي ساختن يك ايران آزاد داريم...
درسته كه رژيم در تمام اين ساليان سعي كرد همين اميد رو با اين همه جنايت نابود كنه، اما ما تونستيم هر روز رو براش تبديل كنيم به كابوس سرنگوني
آره ما ميتونيم اين رژيم رو سرنگون كنيم و بايد اين كار رو كنيم
نه بخاطر امروز خودمون بخاطر فردايي كه ديگه بچه هاش روي ديوار زندونها چوپ خط عمرشون رو نقاشي نكنن
ميهني ميسازيم كه در آن خواسته اي برتر از خواسته مردم نيست!!!



0 comments :

Post a Comment