Monday, July 20, 2015

توافق هسته اي چه دردي از دردهاي بي درمان خامنه اي را دوا ميكند؟


بالاخره انقدر آغا خط كشي كرد كه خودكار قرمزش تمام شد و بالاخره توافق هسته اي حاصل شد. حالا اينكه اين توافق در محتوا  چيه و بر روي زندگي مردم ايران و رژيم ديكتاتوري حاكم چه تاثيري داره جاي كلي بحث و فحص هست ولي نكته مهم اينجاست كه توي همين روزهاي حساس اخير و با كش اومدن قضيه مذاكرات  آمپر بعضيا چه جوري دچار نوسان شده و بالا و پايين ميره... از اون ور رفسنجاني و باندش هستن كه به خاطر رابطه با ”شيطان بزرگ” و ” نظام سلطه” به هر دري ميزنن و كارشون به جايي رسيده كه ميخوان عبا و عمامه رو از سر آغا بردارند و لابد فكل كراواتي اش هم بكنن و واويلا... ( كه البته با اين توافقي كه بهش تحميل شده بعيد نيست كه به اين نقطه هم برسه) خود كوسه هم كه تا مي ديد طرف مقابل زيادي داشت بند مذاكرات رو به آب ميده يه ورژن جديد از خاطرات عمام راحل كفن پاره رو ميكنه، بعد هم با اين رسانه و اون روزنامه و ... مصاحبه ميكنه، از طرف ديگه هم دلواپساي نظام هستن كه رعشه مذاكرات و از دست دادن بمب اتم كه همه هست و نيست دار و دسته خامنه ايه به بدترين كابوس نه شبها، بلكه دقيقه به دقيقه و لحظه به لحظه شون تبديل شده بود  و بعد از شنيدن حرفاي رفسنجاني اساسي داغ كردن و مواضعش رو ”حرمت شکنی“، ”عبور از خط قرمز نظام“ و ”تعارض صریح با مواضع امام و رهبری“ خوندن و تازه گفتن كه اون ( يعني رفسنجاني ) حرمت ”لباس روحانیت“ رو هم نگه نمی‌داره! خب نابرادر من! من ميگم يارو اگه دست خودش بود عبا و عمامه ولي وقيح رو هم از سرش بر ميداشت تو ميگي حرمت لباس؟!


خامنه اي هم كه روي تخت سلطنت مونده دو دستي ، ببخشيد يه دستي ( !) چه خاكي تو سرش بريزه. تا قبل از توافق كه مجبوربود با دست پس بزنه با پا پيش بكشه و تا تونست داستان رو كش داد. آخه ولايت فقيه بدون اتمي كه ديگه ولايت فقيه نيست! اون وقت عراق رو چي كار كنه؟ سوريه رو چي؟ لبنان ... يمن ... اين همه جاني و وحشي و آدم كش چشم به اتمي اش دوخته ان اگه نداشته باشه كه نميشه آخه ...
حالا هي بيان بگن : انرژي اتمي براي فعاليت هاي صلح آميز ، توليد برق، پزشكي و درست كردن قرمه سبزي !! و ...لازمه ، خير آقا جان: كور شوم لال شوم كر شوم ليك محال است كه من خر شوم! يعني فكر ميكنين ميتونين سر ملتو شيره بمالين كه توي مملكتي كه روي درياي نفت خوابيده ، از نظر منابع گاز رتبه دوم خاور ميانه و سوم در جهان رو داره و به اندازه صدها سال ذخاير طبيعي داره نيازي به انرژي هسته اي با اينهمه هزينه گزاف از جيب ملته؟ بر كسي پوشيده نيست كه انرژي اتمي در سايه سركوب و اعدام تنها وتنها براي سر پا نگه داشتن ديكتاتوري مذهبيه. براي همين هم هست كه اين طوري به جون هم افتادن و صداي استخونهاي علي گدا داره اين روزا شنيده ميشه!
حالا بعد از اين توافق از يك طرف دار و دسته روحاني هستن كه جشن هسته اي راه انداختن و ظريف رو تبديل به سوپر من نظام كردن يا خود روحاني كه مياد در لفافه يه چيزايي ميگه كه روي زهر خوري نظام رو بپوشونه،  از طرف ديگه دلواپسا هستن كه زهر اتمي جگرشون رو سوزونده و توي روزنامه هاشون تيتر ميزنن: ”باید جشن گرفت یا عزا؟” (روزنامه رسالت مربوط به مؤتلفه ) يا كيهان كه با حمله به باند روحاني توي يادداشت روز خودش نوشت: ”...دعوت به جشن و پایکوبی حداکثر می‌تواند چند ساعت تا چند روز تولید هیجان کند و پس از آن واقعیتها خود را به ذهنیتها و خیال‌ها تحمیل خواهد کرد... برای ورشکستگان به تقصیر فتنه‌های زنجیره‌ای - از اول انقلاب تا به امروز - هر اتفاقی در چالش ملت ایران با جبهه استکبار، بهانه‌یی برای مخالف‌خوانی و عقده‌گشایی است. آنها اصل انقلاب را تخطئه و حتی در قبال آن خیانت کردند، دفاع مقدس در برابر دشمن متجاوز را سرزنش کردند و حتی به صدام گرا دادند، برای آقای منتظری جوک ساختند و پس از انحراف وی، او را آیت‌الله العظمی و مرجع تقلید آزاداندیش خواندند و... امروز می‌کوشند در صورت حصول یا عدم حصول توافق، احساس خوب نسبت به رژیم مستکبر آمریکا و احساس منفی نسبت به جمهوری اسلامی را به جامعه پمپاژ کنند حتی اگر بر ضدامنیت و منافع ملی باشد.”
حالا اگر كسي قانونمندي تكامل و حكومتهاي ديكتاتوري و سركوبگر رو خونده باشه ميدونه كه دير و زود داره ولي سوخت و سوز نداره يعني بر اثر اين بحرانها و فشارهايي كه روي رژيم هست و از طرف ديگه درگيريهاي دروني خودشون و وضعيت انفجاري جامعه كه در حال حاضر خودش رو به صورت اعتراضات كارگري و پرستاري و معلمين و.... نشان ميده و آتشي كه 37 ساله زير خاكستر همچنان شعله وره و در سال 88 گوشه اي از اون گر گرفت، نهايتا سرنوشت نهايي اين رژيم فروپاشي و ساقط شدن هست و هيچ شكي نبايد به اين داشت. به خصوص الان كه با اين توافق و عقب نشيني بايد منتظر عواقب اون در درون رژيم باشيم.

0 comments :

Post a Comment